[اِ تِ] (ع مص) از مکانی بمکان دیگر شدن. کوچ کردن. (زمخشری). انتقال. از جائی بجائی شدن. کوچیدن. احتمال. کوچ. بجائی رفتن. رحلت. برفتن. از منزلی برداشتن. (تاج المصادر بیهقی). رخت از منزلی برداشتن. سفر کردن :
(اِ تِ) [ ع. ] (مص ل.) ۱- کوچ کردن. ۲- رحلت کردن، مردن.
(اسم مصدر) [عربی] [ertehāl] ۱. [مجاز] رحلت کردن؛ درگذشتن؛ مردن. ۲. [قدیمی] از جایی به جایی رفتن؛ کوچ کردن.
جابجایی، درگذشت، رحلت، کوچ، کوچیدن، مرگ، وفات