[اِ تِ] (ع مص) نقیض اتفاق. عدم موافقت. ناسازگاری. ناسازواری. با یکدیگر خلاف کردن. (تاج المصادر بیهقی). نزاع. منازعه. تنازع. تجاذب. مجاذبه. تشاجر. مشاجره. شقاق : اختلاف میان ایشان... هرچه ظاهرتر بود. (کلیله و دمنه). اندیشیدم که اگر از پس چندین اختلاف رای متابعت این طایفه گیرم.... همچنان نادان باشم که آن درد.... (کلیله و دمنه). اختلاف دشمنان پیروزی دیگر است. کس را در اختلاف مذاهب و تنازع مناصب مجال نماند. (ترجمهء تاریخ یمینی). || خلیفه و جانشین کسی گردیدن. || (اصطلاح طب) شکم رفتن کسی. شکم روش. اسهال دوری. اسهال کبدی. سَحْج. || در کمین کسی بودن تا در غیبت شوی پیش زن شدن. || مخالفت. منازعت: الزیاط؛ المنازعه و اختلاف الاصوات. (منتهی الارب). || تفاوت. برفرودی. || عدم موافقت در رأی و عقیده. || عدم توافق در حرکات. || نزدیک کسی آمد و شد کردن. (تاج المصادر بیهقی). آمد و شد داشتن با کسی. تردّد : سنگ چون تگرگ ریزان در بازارها و محلها روان شد و اختلاف مردمان در محلات و اسواق متعذر شد. (جهانگشای جوینی).
(اِ تِ) [ ع. ] (مص ل.)۱ - با یکدیگر ناسازگاری کردن، نزاع کردن. ۲- تغییر مکان ظاهری ستاره.
(اسم مصدر) [عربی] [extelāf] ۱. با یکدیگر خلاف کردن؛ مخالف شدن. ۲. ناسازگاری داشتن؛ ناجور بودن؛ ناسازگاری. ۳. [قدیمی] رفتوآمد.
افتراق، تباین، تضاد، تفارق، تفاوت، تمایز، توفیر، فرق، مغایرت، تشت، دعوا، ضدیت، کشمکش، مخالفت، مشاجره، نزاع، نفاق
فرق , تفاوت , اختلا ف , تفاضل , عدم تجانس , دگرگوني , تغيير , ناپايداري , بي ثباتي , تغييرپذيري , وابسته به تغيير و دگرگوني