[اَ را] (ع ن تف) سزاوارتر. الیق. اجدر. ارآی. شایسته تر. درخورتر. بسزاتر. اولی. احق. اصلح. اقمن: تا بر وجه اولی و احری ادا کرده آید. (چهارمقاله).

(اَ را) [ ع. ] (ص تف.) سزاوارتر، شایسته تر، اولی، اصلح، درخورتر، بسزاتر.

(صفت) [عربی] [قدیمی] [ahrā] سزاوارتر؛ شایسته‌تر؛ درخورتر.

واژه های نزدیک