[اِ تِ] (ع مص) شماره کردن و آزمودن. (منتهی الارب). بشمار آوردن. (زوزنی). حساب کردن. || مزد و ثواب چشم داشتن. (منتهی الارب). مزد بیوسیدن. (تاج المصادر). مزد چشم داشتن. کاری از بهر مزد کردن : و بتطهیر آن مواضع از خبث و نکد ایشان، احتساب ثواب جست. (ترجمهء تاریخ یمینی). و من خود از مقتضای دین و طریق دیانت روا ندارم شمشیری که همه عمر بدان مجاهدت کرده ام و در دیار کفر بدان راه احتساب و اکتساب ثواب جسته، در روی اهل اسلام کشیدن... (ترجمهء تاریخ یمینی). || انکار کردن چیزی بر کسی. (تاج المصادر). || شمار کار خود داشتن :
(اِ تِ) [ ع. ] (مص م.) ۱- شمردن، حساب کردن. ۲- نهی کردن از کارهایی که در شرع ممنوع باشد.
(اسم مصدر) [عربی] [ehtesāb] ۱. حساب کردن؛ شمردن. ۲. بهشمار آوردن. ۳. گمان کردن. ۴. [قدیمی] آزمودن. ۵. [قدیمی] اکتفا کردن. ۶. [قدیمی] نهی کردن از آنچه در شرع ممنوع باشد.
شمارش، محاسبه لحاظ