[اِ] (ع مص) کار بر کسی تنگ گرفتن. کار بر کسی تنگ فراگرفتن. (تاج المصادر). تکلیف بمالایطاق. استیصال. اجتراف. ایذاء. اضرار. گزند کردن. || همه چیز را گرفتن. || بردن. (منتهی الارب). || اجحفت به الفاقه؛ محتاج گردانید او را حاجت و مضرّت رسانید. (منتهی الارب). || نزدیک شدن. (منتهی الارب). با کسی نزدیکی نمودن. || نقصان کردن. غایت نقصان کردن.
( اِ ) [ ع. ] (مص م.) ۱- ستم کردن، تعدی کردن. ۲- کار بر کسی تنگ گرفتن.
(اسم مصدر) [عربی] [ejhāf] ستم کردن؛ تعدی و زیادهروی کردن؛ از حد اعتدال تجاوز کردن.
تجاوز، تخطی، تعدی، درازدستی، دستاندازی، ستم، ظلم، عدول
تبعيض , تعصب , غرض , غرض ورزي , قضاوت تبعيض اميز , خسارت وضرر , تبعيض کردن , پيش داوري