[اِ وَ] (ع اِ) اِتاوَت. خراج. مال دیوان. پاره. باج : اصحاب اطراف بر منهاج عبودیت به التزام حمل و اتاوت و اقامت رسوم خدمت استادگی نمودند. (ترجمهء تاریخ یمینی). اتاوتی معین گردانید که هر سال از مبارّ آن دیار و متاع آن بقاع بخزینه میفرستد. (ترجمهء تاریخ یمینی). || پاره ای که جهت آب باشد. (منتهی الارب). || رشوت. رشوه. (خلاص نطنزی). ج، اَتاوی، اَتاوی، اُتا، اتاوات. || (مص) خراج دادن. مال دیوان پرداختن. باج دادن. || حاصل ملک دادن. || رشوه (رشوت) دادن.
[اَ وَ] (اِخ)(1) نام شهری بهند و نسبت بدان اتاوی باشد و آن از اعمال اگره است، 30500 تن سکنه دارد و در معبر راه آهنی که به اللهآباد منتهی میشود واقع است.
(اِ وَ یا وِ) [ ع. اتاوه ] (اِ.) ۱- خراج، مال دیوان. ۲- رشوه.
(اسم) [عربی: اتاوَة] ‹اتاوت› [قدیمی] [etāve] ۱. رشوه. ۲. باج؛ خراج.
اِتاوه با جمعیت ۳۰۷٫۰۱۸ نفر در ایالت اوتار پرادش در کشور هند واقع شدهاست.